2011 / 02 / 15
در آغاز سفر سیدالشهداء علیه السلام به کربلا، از میان میلیونها مسلمان آن روزگار، جز حدود هزار نفر کسی به یاری آن حضرت نشتافت. و در راه آن سفر نیز در شب عاشورا از آن عده جز هفتاد و سه نفر که با امام حسین علیه السلام شهید شدند کسی باقی نماند. سلام و رضوان خدا بر آنان باد.
آنانی که از یاری آن حضرت سرباز زدند و همینطور کسانی که گریختند و از لشکر آن حضرت جدا شدند، هر جا که رفتند و نامشان ذکر شد، با ذلت و ننگ همراه شده و دچار زیان و خسارتی آشکار در دنیا و آخرت گشتند و نه آبرویی برایشان در دنیا ماند و نه در آخرت!
اما اندک افرادی که حضرتش را یاری کرده و در راه ایشان جانفشانی نمودند، به عزت و بزرگی رسیده و در دنیا نامشان جاودان شد، و در بهشت عدن نیز نزد خدای متعال مقامی رفیع دارند. اهل دنیا یکی پس از دیگری و هر نسلی پس از نسل دیگر نام آنان را می آورند و به نحوی بی مانند به بزرگداشت ایشان می پردازند. مقام رفیع آنان نیز این است که خدا ایشان را پس از ائمه و انبیاء و اوصیاء، سروران خلایق قرار داد و در اعلی علیین هم جوار حسین و اهل بیتش علیهم السلام هستند. در عزت و عظمتشان همین بس که صادق اهل بیت علیه الصلاة والسلام آنان را چنین خطاب قرار می دهد :
پدر و مادرم فدایتان باد...پاک شدید و زمینی که در آن دفن گشتید نیز پاک گشت، و به خدا سوگند که به پیروزی عظیم رسیدید.
این نیکان، راه عزت و جاودانگی را برگزیدند با اینکه می دانستند چه بلاها و مصیبتهایی به ایشان خواهد رسید و در جنگی نابرابر با دشمنی شیطانی و سفیانی بی شک کشته و قطعه قطعه خواهند شد! اما یقین داشتند که پیروزی معنوی با ایشان خواهد بود، آنگاه که عقیده آل محمد علیهم السلام باقی مانده و از نابودی و محو شدن حفظ خواهد شد و صوت محمدی و علوی طنین انداز شده و به گوش می رسد و تمامی نسل ها را به انقلاب و نهضت و اصلاح بر می انگیزد. و آن سوارکاران شجاع یقین نمودند که بهشت مسکن ایشان خواهد بود و رضوان الله الاکبر در انتظارشان است. و چه چیزی از این بزرگتر و عظیمتر است؟!
اما آن حقیران اهل خذلان آمادگی فداکاری و تحمل سختی را در راه حق و عدل نداشته و امام خویش را تنها رها کرده و از یاری او و شهادت در راهش سرباز زدند و به دیار خود برگشتند که مانند حیوانات تنها بخورند و بیاشامند و بخوابند بی آنکه هدفی و معنایی برای زندگیشان باشد! سپس نیز دنیا آنان را در پست ترین مقدار و بدترین حال قرار داد و اکنون نیز در قبورشان انواع عذابها را می چشند و عذاب بزرگتر در روز قیامت منتظر آنان است!
و تاریخ تکرار می شود و در همه مواقف حق و باطل و نیکی و بدی با هم می جنگند. گروهی اندک از مومنین شجاع جهت لبیک به ندای خدا بر می خیزند و هر چه غیر خداست را رها می کنند و هر آنچه دارند را نیز برای خدا می دهند، و اکثر مردم گوش و چشم و زبانشان را می بندند تا مبادا بلا و آزاری در راه مبارزه با باطل و ظلم و بازگرداندن حق به جایگاهش به آنان برسد!
و در این زمان، خادمان مهدی عجل الله فرجه خویشتن را نذر راه امامشان صلوات الله و سلامه علیه کرده اند و سعی در تحقیق وعده الهی ظهور نموده و حامل رسالت اصلاح بزرگ در جهت بازگشت بشر به عقیده آل محمد علیهم الصلاة والسلام هستند. ایشان می دانند در این راه چه مصائبی در مقابلشان خواهد بود و چه موانع و سدهایی در راهشان نهاده خواهد شد و چه جبهه ها و جنگ هایی علیه ایشان برپا می شود، چه اینکه آنان اصحاب رسالت تغییر مهدوی هستند که با اشخاصی که می خواهند عالم این چنین در شرک و نصب و نفاق و فساد و جهل و عقب ماندگی بماند مبارزه می کنند.
اما می دانند که راه عزت و جاودانگی و مقام و آبروی رفیع و عظیم، چنین تبعاتی دارد و لازم است که انسان صبر پیشه کرده و تحملش نماید، حتی اگر موجب ریخته شدن خون او و فدا شدنش گردد. همانا مولایمان جعفر بن محمد صلوات الله علیهما فرموده اند که خدای متعال آنگاه که قومی یا بنده ای را دوست بدارد، بلا بر او نازل می کند و او از غم خارج نمی شود الا اینکه در غمی دیگر واقع خواهد شد!
اکنون در مقابل خدام المهدی علیه الصلاة والسلام، دری است که خطرات و سختی ها احاطه اش کرده است و این تاوان اصرار بر پیروزی حق و یاری اهل بیت اطهار علیهم الصلاة والسلام است، چرا که مولایمان حیدر علیه السلام چنین تاکیدی کرده و فرموده اند هر کس ما اهل بیت را دوست می دارد خویش را برای بلا آماده نماید!
و اگر خدام چنین نباشند، مستحق این لقب عظیم نیستند، و سزاوار است که چنین مهمی را به فرد شایسته آن واگذار نمایند. در روایت است که گروهی از شیعیان خدمت سیدالشهداء علیه السلام آمدند و از بلاها و محنتها شکایت کردند، آن حضرت به خدا سوگند یاد کرده و چنین پاسخ دادند :
به خدا سوگند بلا و فقر و قتل از دویدن اسبان و ریختن سیل به دره ها به دوستداران ما نزدیکتر است! و اگر چنین نباشید ما می فهمیم که شما از ما نیستید!
پس حاشا که این ستاره پاک از مومنین حقیقتا از خدام نباشد و حاشا که آنان روزی رو به راحتی بیاورند مادامی که اماممان مهدی منتظر عجل الله فرجه الشریف از نظرها غایب است و منتظر یارانی است که یارانش کنند همانگونه که جدش امام حسین علیه السلام یاری گشت.
آن عهد و پیمان بر باقی ماندن و استمرار آن درب است، در عزت همراه با بلا! عظمت و قربانی شدن! بلند مرتبگی همراه با درد!
آن درب درب ماست و هدف ماست تا آنجا که یا آنچه که می خواهیم را محقق کنیم یا خدای متعال شهادت را روزی ما گرداند تا موجب انقلابها و نهضتهای بعدی باشد...آنگاه که مردم این فداکاری ها و تلاشها را به یاد می آورند، اینها برایشان ان شاءالله نمونه باشد.
اما این پرچم عظیم، پرچم خدام المهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، به یاری خدا همواره باقی خواهد بود تا آنگاه که به مولایمان صاحب العصر علیه الصلاة والسلام برسد و حضرتش فداکاری هایی که جهت محافظت از این پرچم صورت گرفت را قبول فرمایند...ای آقا و مولای ما اباصالح...آنچه تحمل می کنیم تنها و تنها برای توست و خدا را بر این بلا شکرگزار هستیم!